نقد سریال ارباب حلقه‌ ها

سریال The Lord of The Rings: The Rings of Power یکی از مورد انتظارترین مجموعه‌هایی بود که علاقه‌مندان به دنیای تالکین (Talkien) و سایر مخاطب‌ها بی‌صبرانه منتظرش بودند؛ اما درنهایت آمازون چه محصولی را به ما ارائه داد؟ آیا این سریال را می‌توان اثری قابل‌توجه در نظر گرفت؟ در ادامه قصد داریم به نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها بپردازیم. با مج‌هنگ همراه باشید.

می‌توانید نقد قسمت اول و دوم سریال ارباب حلقه ها را به‌صورت جداگانه مطالعه کنید.

نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها ؛ خوب، بد، زشت

به نظر می‌رسد آمازون میراث تالکین را گرفته و یک فاجعه را تحویل داده که باید تلاش کنیم سریع‌تر آن را از یاد ببرید (البته نیازی به تلاش هم نیست، چون آن‌قدر بد است که احتمالا فقط در کابوس‌هایمان برایمان یادآوری می‌شود). من درباره کتاب‌ها چیزی نمی‌دانم، اما چیزی که از آن مطمئنم، فاجعه بودن این سریال است.

نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها : حلقه های قدرت

پیش از هر چیز باید بگویم که نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها را به‌عنوان کسی می‌نویسم که کتاب‌های تالکین را نخوانده و فقط عاشق سه فیلمی است که به دست پیتر جکسون (Peter Jackson) خلق شده‌اند. پس من پیش‌داوری نسبت به سریال نداشتم و اصلا آن را از دید اقتباس ادبی بررسی نمی‌کنم و فقط به بیان نکات داستانی و سینمایی می‌پردازم.

این اثر که به‌عنوان پرخرج‌ترین سریال تاریخ از آن یاد می‌شود، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند مخاطب خود را راضی و حتی سرگرم کند. فیلم‌نامه به‌قدری بد است که به نظر می‌رسد آن را نازنین، ۶ ساله از شیراز، نوشته است. بیایید از همان ابتدا به سراغ نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها برویم.

در همان پنج دقیقه ابتدایی قسمت اول سریال حلقه‌های قدرت ما شاهد یک صحنه نبرد هستیم که در آن اژدهایی از نیروهای تاریکی عقابی را به زمین می‌اندازد؛ اما جلوه‌های ویژه‌ای که شاهد آن هستیم واقعا بی‌نقص نیست و مخصوصا وقتی عقاب با یک شیء برخورد می‌کند و به زمین می‌افتد، غیرطبیعی جلوه می‌کند. درواقع از همین ابتدا شاهد سکانسی هستیم که در حد پرخرج‌ترین سریال تاریخ نیست. چون ما پیش‌تر در سریال Game of Thrones و حتی همین حالا در House of the Dragon صحنه‌هایی بهتر از این را دیده‌ایم.

من در بررسی قسمت اول به نبرد خیلی بدی که سازندگان برایمان طراحی کرده بودند اشاره کردم که پیشنهاد می‌کنم از اینجا درباره‌اش مطالعه کنید. در نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها به قسمتی از فیلم که در آن فرودو (Frodo) زخمی شد، اشاره کردم و گفتم که فیلم‌نامه‌نویس‌ها در این مجموعه برخلاف آن اثر اصلا نتوانسته‌اند موقعیتی را خلق کنند که مخاطب را هیجان‌زده و مضطرب کند. همین سکانس در قسمت دوم سیگنالی می‌داد که یعنی احتمالا در قسمت‌های آینده هم نباید انتظار بهبود اثر را داشته باشیم.

نقد فصل اول سریال The Lord of The Rings

در قسمت دوم هم شاهد سکانسی بودیم که واقعا مضحک بود؛ جایی که برون‌وین (Bronwyn)، تیو (Theo) را در حالی پیدا می‌کند که پنهان شده است. تئو در آنجا به مادرش می‌گوید که فرار کرده و کمک بیاورد! 

درحالی‌که به‌راحتی می‌توانست در این مدت به جای حرف زدن همراه با او دمش را روی کولش گذاشته و در برود. سریال ارباب حلقه‌ها پر از این‌جور موقعیت‌های خنده‌داری است که از نظر روایی با گیر کردن یک دختر در لباس‌شویی فرقی چندانی ندارند.

شخصا تصور می‌کردم سازندگان در دو قسمت ابتدایی صرفا می‌خواهند به معرفی شخصیت‌ها و جهان اثر بپردازند و به همین دلیل، تن به ضعف‌هایی داده‌اند؛ اما زهی خیال باطل! سریال بدتر از چیزی شد که حتی تصورش می‌کردم.

یکی از بی‌ارزش‌ترین کاراکترهایی که در سریال داشتیم بدون شک هارفوت‌ها (Harfoot) بودند. جایی که ما شاهد حضور نسخه مونث شده‌ی و البته بی‌ارزش شده‌ی سم (Sam) و فرودو هستیم. نوری (Nori) و پاپی (Poppy) واقعا صرفا وقت سریال را تلف می‌کردند و حضور هارفوت‌ها طاقت‌فرساترین بخش سریال برای من بود.

نقد فصل اول سریال The Rings of Power

اگر سازندگان حداقل در همان چند قسمت ابتدایی سر و ته داستان هارفوت‌ها هم می‌آوردند، احتمالا اثر کمی قابل‌تحمل‌تر می‌شد.

حال که به هارفوت‌ها اشاره کردیم، بد نیست به سراغ کاراکتر به‌اصطلاح مرموز داستان برویم. کسی که از آسمان به زمین افتاد، از همان ابتدا برای همه مشخص بود که سائورون (Sauron) نیست؛ اما نمی‌دانم چطور آن سه جادوگر که بیشتر به سه کله‌پوک شبیه بودند، به این درک نرسیدند. حتی مشخص نیست چرا آن‌ها فکر می‌کردند او ممکن است سائورون باشد.

جایی در قسمت پنجم سریال The Lords of The Rings نوری با غریبه در حال صحبت است. غریبه از نوری معنای واژه «کشتن» را می‌پرسد. نوری در پاسخ می‌گوید که این یعنی «چیزی که باعث مردن می‌شود». حال چگونه کسی که درکی از واژه «کشتن» ندارد، کلمه «مردن» را می‌فهمد؟! این خود جای سوال دارد.

تنها جایی که به نظر می‌رسد تا حدی سریال توانسته در رابطه با جادوگر ما خوب عمل کند، آنجا است که این خیال را به سر برخی از مخاطبان می‌اندازد که او شاید سائورون باشد. سازندگان این کار را کرده‌اند که راحت‌تر هال‌برند (Halbrand) را به مقصدش برسانند.

نقد فصل اول سریال حلقه های قدرت

 البته در همان‌جا هم شاهد درگیری مسخره‌ای بین سه جادوگر کودن ماجرا با هارفوت‌ها هستیم. جادوگر سردسته به شکلی کاملا کلیشه‌ای وقت تلف می‌کند که غریبه عصایش را برداشته و به زندگی‌اش پایان دهد.

اما برویم به سراغ شخصیت محوری داستان، یعنی گالادریل (Galadriel). او که قرار است انتقام برادرش را بگیرد و در کل سریال تنها یک‌بار به همسرش اشاره می‌کند، متاسفانه از خطر غرق شدن نجات پیدا کرده و با هال‌برند همراه می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود در ادامه شاهد صحنه عجیب لبخند زدن او در حین اسب‌سواری باشیم.

گالادریل وقتی به نومنور (Númenor) می‌رسد، شروع به رئیس‌بازی درآوردن می‌کند و به نظر می‌رسد کسی هم جلودارش نیست. جالب است که پرخرج‌ترین سریال تاریخ در صحنه فرار او از زندان حتی حاضر به نشان دادن درگیری این شخصیت با سربازها نیست.

در ادامه گالادریل از فوران آتش‌فشان هم جان سالم به درمی‌برد و بار دیگر ما را ناامید می‌کند. ولی چون در سه‌گانه پیتر جکسون شاهد حضور او هستیم، قائدتا باید حضور او را در ادامه نیز تحمل کنیم (صرفا کسانی که می‌خواهند فصل دوم را نیز ببینند، متحمل این شکنجه می‌شوند).

اما هال‌برند را می‌توان تا حدی نقطه قوت سریال دانست. او از همان ابتدا گرچه به نظر می‌رسید سائورون باشد، اما به خوبی پردازش شده بود. او بارها به گالادریل گفت که شاه جنوب نیست؛ اما دختر مبارز ما مخالف گفته او بود.

نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها : حلقه های قدرت - تصویر پنجم

 در جایی از اثر دیدیم که گالادریل از کشته شدن برادرش می‌گوید و سائورون هم با ناراحتی می‌گوید: «متاسفم، برای همه‌چیز متاسفم». لحن او در اینجا نشان می‌دهد که او از کاری که خود باعث‌وبانی‌اش بوده اظهار تاسف می‌کند.

 در جای دیگر هم وقتی او با آدار (Adar) روبه‌رو می‌شود، به نظر می‌رسد آن‌ها از قبل خصومتی باهم دارند و بعد آدار می‌گوید که خودش سائورون را کشته است. در نتیجه احتمالا خیانتی از جانب آدار نسبت به سائورون رخ داده و دنبال کنندگان در فصل آینده از جزئیات آن آگاه خواهند شد.

با این حال جایی که هال‌برند مستقیم به سراغ کلبریمبور (Celebrimbor) می‌رود کاملا بی‌خردانه طرح شده است. او به استاد داستان پیشنهادی می‌دهد که عجیب است پیش‌تر خود با این همه تجربه به ذهنش نرسیده بود. در نهایت هم این گالادریل است که پیشنهاد ساخت سومین حلقه را می‌دهد؛ در واقع به نظر می‌رسد در این ماجرا، استاد ما صرفا نقش یک کارگر را که صرفا به حرف بالادستی‌هایش گوش می‌کند بر عهده دارد.

حال بیایید به کاراکتری اشاره کنیم که دلیل زنده ماندن گالادریل و سائورون بود. الندیل (Elendil) در ابتدا بهترین بازیگر سریال به نظر می‌رسید، اما رفته‌رفته مثل باقی بازیگران به خاطر ضعف فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازی به ورطه سقوط کشیده شد. تا جایی که یکی از صحنه‌های گریه‌اش من را به یاد گریه چندش‌آور محمدرضا گلزار در یک سریال ایرانی انداخت.

نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها : حلقه های قدرت - تصویر ششم

و اما اروندیر (Arondir)؛ کسی که با یک تیر ارتش بزرگی را در هم کوبید و مانع یک درگیری چالش‌برانگیز (برای سازندگان) شد. او هم شخصیت جالبی نیست و واقعا پرداخت نمی‌شود.

معشوقه او که نازنین بنیادی نقشش را بازی کرده هم به شکل عجیبی مضحک جلوه می‌کند. او زنی است که به شکل غیرقابل باوری به سردسته گروهی از افراد تبدیل می‌شود. گوش دادن مردم به حرف‌های کسی که با یک الف (Elf) رابطه نزدیکی دارد، منطقی به نظر نمی‌رسد.

الروند (Elrond) و دورف‌ها (Dworf) هم از دیگر مواردی بودند که راحت‌تر می‌شد تحملشان کرد. در حقیقت بازی بازیگران دورین چهارم (Durin IV) و الروند از سایر کاراکترها یک سر و گردن بالاتر بود. ولی به‌طورکلی هنرپیشه‌ها اصلا قادر به ارائه یک نمایش خیره‌کننده نبودند. علت این امر هم بدون شک فیلم‌نامه ضعیف و شخصیت‌پردازی بد کاراکترها بوده است.

اما حالا که این‌همه در نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها نسبت به اثر بد گفتیم، به برخی از نکات مثبتش هم اشاره کنیم. در قسمت دوم شاهد درگیری یک موجود دریایی بودیم که واقعا زیبا کار شده بود. همچنین به تصویر کشیدن نومنور، فوران آتش‌فشان و سایر بخش‌های مربوط به CGI هم قابل‌توجه بود.

هرچند آنچه می‌بینیم چیزی نیست که پیش‌تر در سایر آثار تلویزیونی مثل بازی تاج و تخت ندیده باشیم. به نظر می‌رسد آمازون بیشتر خرج را صرف دستمزد دادن به منتقدان کرده است. به هر حال نمره‌ای که در سایت‌های متاکریتیک و راتن تومیتوز از سوی منتقدها می‌بینیم، واقعا تعجب‌آور هستند.

 نمره منتقدان در متاکریتیک ۷۱ از ۱۰۰ است، درحالی‌که کاربران به آن ۲٫۵ از ۱۰ داده‌اند. همچنین این میانگین نمره در راتن تومیتوز برای منتقدان ۸۲ درصد بوده و برای مخاطب‌ها ۳۹ درصد است.

به‌طور کلی در نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها باید بگوییم که سازندگان باید از ساخت چنین فاجعه‌ای شرمنده باشند؛ نه این‌که مدام مخالفان را به نژادپرست بودن متهم کنند. این در حالی است که بسیاری از افراد که از این زباله انتقاد می‌کنند، روی خوشی به سریال خاندان اژدها نشان داده‌اند؛ اثری که هم رنگین‌پوست دارد و هم افرادی با گرایش‌های جنسی مختلف. حتی تابوشکنی هم در آن وجود دارد.

سریال حلقه‌های قدرت ابتدا به‌عنوان رقیبی برای House of the Dragon شناخته می‌شد، اما درنهایت از حیث بد بودن به مقایسه با سریال She-Hulk رسید. 

به نظر نمی‌رسد این سطح از بد بودن قابل جبران باشد و ما بتوانید یک روایت قابل‌تحمل را در آینده شاهد باشیم. حدودا دو سال تا انتشار فصل بعدی وقفه افتاده است و این مدت می‌تواند برای این‌که سازندگان به اشتباهاتشان فکر کنند، کافی باشد. هرچند با این رویکرد کنونی به نظر می‌رسد آن‌ها بازهم مثل کبک سرشان را در برف فرو می‌کنند و منت خرجی که کرده‌اند را بر سر مخاطب‌ها خواهند گذاشت.

این بود نقد فصل اول سریال ارباب حلقه‌ ها در مج‌هنگ. نظر شما درباره این سریال چیست؟ فکر می‌کنید نقاط ضعف و قوت آن کدام‌اند؟ نظرات خود را در بخش کامنت‌ها با ما به اشتراک بگذارید.

مهدی شریفی

یه دانشجوی خسته که زندگیش خلاصه میشه تو سینما، گیم و ادبیات + علاقه‌مند به فوتبال و آبی‌های لندن.

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. واقعا یه نقد خوب رو ارائه کردی و حرف دل منو زدی
    منی ک کتابا هم خوندم بیشتز از تو اذیت شدم از دیدن این سریال چون بدجور به اضل اثر هم خیانت شده بود

    الحق ک منتقد خوبی هستی حیف ک چلسی فنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا